بندر چابهار

بندر چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که بی واسطه و بدون محدودیت هایی مانند تنگه هرمز و... به آب های آزاد دسترسی دارد و به عبارتی بهترین موقعیت در میان بنادر کشور در جهت توسعه حمل و نقل بین المللی را داراست.

نگاهی به جنگ تجاری آمریکا و چین و چگونگی رویارویی این دو کشور این واقعیت را با وضوحی بالا عیان می کند که آمریکا شمشیر را برای ابرقدرت اقتصادی نوظهور از رو بسته و نمی خواهد به این زودی ها جایگاه نخست بزرگ ترین اقتصاد جهان را به رقیب تازه نفس واگذار کند هر چند که پیش از این ژاپن به عنوان یکی از متحدان اصلی آمریکا عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان را چند سالی است به چینی ها باخته و امیدی برای بازپس گیری آن ندارد.

اینکه آیا آمریکایی ها در نبرد با اژدهای غران پیروز خواهند شد یا خیر مسئله این نوشتار نیست اما در چگونگی پیشبرد راهبرد مهار چین از منظر حمل و نقل از سوی یانکی ها، مداقه ای خواهیم کرد و بر یکی از نقاط ژئواستراتژیک جهان که اتفاقا همین حوالی است تمرکز می کنیم.بندر چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که بی واسطه و بدون محدودیت هایی مانند تنگه هرمز و... به آب های آزاد دسترسی دارد و به عبارتی بهترین موقعیت در میان بنادر کشور در جهت توسعه حمل و نقل بین المللی را داراست.

نکته مهم در ارتباط با این بندر دسترسی گسترده آن به بازارهای فراسرزمینی است. بازار تشنه و رو به رشد افغانستان، کشورهای حوزه cis، با کمی اغماض روسیه و به تبع آنها بازارهای شرق اروپا(با واسطه هایی، تمام اروپا) می توانند زیر چتر این بندر قرار بگیرند.هند نیز به عنوان یکی از بازوهای کنترلی غربی ها برای مهار چین که مستقلا اقتصادی پیشرو و نیازمند به بازارهای تازه دارد سال هاست دل به مزایای بی بدیل بندر چابهار بسته تا شاید رقیب سنتی خود یعنی همان چین که اتفاقا با آن تعارضات سرزمینی تاریخی دارد را به چالش بکشد.به عبارت بهتر بندر چابهار نه بندری ایرانی که ذاتا بندری بین المللی است که هرکسی آن را در اختیار داشته باشد می تواند بر روندهای جهانی تأثیر بگذارد.

در گام نخست به افغانستان می پردازیم. کشوری سال ها درگیر جنگ، که تنها راه رهایی آن از ویرانی، توسعه اقتصادی و به تبع آن اشتغالزایی برای مهار ناامنی و جلوگیری از گرویدن جمع کثیری از مردان جوان برای دریافت دستمزدی پایدار به گروه های معارض است. واضح است برای افغانستانِ محصور در خشکی که دچار دورافتادگی ژئوپلتیک است دسترسی به بندری مانند چابهار نعمتی حیاتی است که آینده این کشور را از زوال محتمل نجات می دهد.

نکته مهم در رابطه با افغانستان هزینه گزاف مالی و انسانی است که ائتلاف غربی در راه مبارزه و کنترل گروه های مسلح سلفی و تکفیری(مانند طالبان) در این کشور پرداخت کرده است؛ امری که اینک بدون پیشرفت اقتصادی به شدت در معرض خطر است. در این میان نقش بندر چابهار به اذعان بالاترین مقامات سیاسی-اجرایی افغانستان به عنوان «نفسگاه» این کشور بسیار تعیین کننده و سرنوشت ساز خواهد بود.کشورهای حوزه cis که آنها نیز عمدتا محصور در خشکی هستند و یا دسترسی دشواری به آب های آزاد در نزدیکی خود دارند، تا زمانی که راهی به اقیانوس نداشته باشند به برادر بزرگ تر یعنی روسیه از هر نظر وابسته خواهند بود و این وابستگی نه تنها خوشایند نیست بلکه گاه دردناک است.

این در حالی است که دسترسی آنها به معبری مانند بندر چابهار ضمن متنوع سازی بازارهای تولید و مصرف و کاهش وابستگی های یکطرفه زمینه ساز خیزش اقتصادی تازه ای در این کشورها خواهد شد.

به هند برمی گردیم. اقتصاد این کشور هفتاد دو ملتی (با تفوق فرهنگ هندویی) با سرعت بالایی در حال رشد است. اما در رقابت با رقیب زیرک کنفسیوسی(چین) نفس زنان پیش می رود تا امید غرب و در راس آن آمریکا برای مهار چین با اهرم هند رنگ ببازد. اما کیست که نداند که یکی از مهم ترین ابزارهای رقابت پذیر شدن هند در مقابل چین کانال ترابری ارزان قیمت، سریع و امن کالایی است که بندر چابهار بر درگاه آن ایستاده است.

در این میان چینی ها مگاپروژه یک کمربند-یک راه یا همان جاده ابریشم نوین را کلید زده اند که قرار است در خاتمه کالاهای تولید چین را در چهار گوشه جهان از آسیای میانه گرفته تا شرق اروپا و شرق آفریقا با سرعتی به مراتب بیشتر از امروز و با هزینه ای بسیار کمتر به دست مصرف کننده برساند. سهل انگاری است اگر هدف نهایی چین را از اجرای این پروژه تنها در صادرات کالا خلاصه کنیم. چرا که آنها با ایجاد خطوط متعدد اعتباری و پرداخت وام های کلان درصدد مجاب کردن کشورهای واقع شده در مسیر یک کمربند-یک راه برای پیوستن به آن هستند.

در وهله اول اینکه کشوری پروژه ای را بنیان بگذارد و خودش نیز هزینه اجرای آن را تامین کند نکته منفی را به ذهن متبادر نمی کند اما با دقیق شدن در جزئیات این طرح بزرگ مشخص می شود که بسیاری از کشورهای وام گیرنده در طولانی مدت توان بازپرداخت تسهیلات ارائه شده را نخواهند داشت و برای سال هایی طولانی مدیون چین خواهند شد. 

به بیان دیگر مقصود چینی ها از اجرای یک کمربند- یک راه ایجاد نفوذی ابدی در کشورهای مشارکت کننده است. امری که خوشایند دیگر ابرقدرت های رقیب نیست.نکته مهم این است که چین مهم ترین مسیر دسترسی به اقیانوس را در این پروژه، بندر گوادر پاکستان تعریف کرده است و برای دستیابی به آن 50 میلیارد دلار سرمایه گذاری را در کشور نسبتا فقیر پاکستان کلید زده است.بندر گوادر ذاتا رقیب بندر چابهار است اما نقاط ضعفی مهم دارد که رقابت پذیری آن را نسبت به چابهار به شکل چشمگیری کاهش می دهد.

نخستین نقطه ضعف مسئله امنیت است. دولت پاکستان همچنان بر بخش های مهمی از کشور تسلط کامل ندارد. این در کشوری که بستر برآمدن نیروهای مسلح سلفی است به معنای فقدان امنیت کافی تردد کالاست.

در عین حال افغانستان با وجود تعارضات تاریخی با پاکستان هیچ تمایلی برای وابستگی به این کشور ندارد. همچنین، مسیر دسترسی به کشورهای حوزه cis از طریق چابهار با وجود بنادر توانمند ایرانی در دریای خزر و عبور از تنها یک کشور بسیار راحت تر و کم هزینه تر است.حال و با این اوصاف می توان نگاهی وسیع تر و دقیق تر نسبت به اهمیت چابهار پیدا کرد. برای چین قطعا بندر چابهار باوجود بندر گوادر اولویتی همچنان مهم است. شاید گوادر درگاه خوبی برای خروج کالا از مسیر اقیانوس هند به دیگر کشورها باشد اما چینی ها برای دسترسی به بازارهای بیشتر به شکلی امن تر روی ترانشیپ کالا بین این بندر و بندر چابهار حساب می کنند.

اما اگر هند بتواند بندر چابهار را در اختیار بگیرد دیگر جایی برای چین باقی نمی ماند. بنابراین برای ایالات متحده و متحدان منطقه ای و جهانی آن بندر چابهار به مانند اسب تروایی در قلب پروژه بلندپروازانه یک کمربند-یک راه است که نیاز کشورهای حوزه cis و افغانستان را به روسیه و چین تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد و راهی را برای رقابت کالاهای تولید هند در این کشورها فراهم می سازد.

شاید به این دلیل است که وزیر امورخارجه ایران در راه سفر اخیر خود به پاکستان از این بندر استراتژیک دیدن می کند و بر این نکته که بندر چابهار و بندر گوادر نه رقیب که مکمل یکدیگر هستند تأکید می کند. این پیامی به غرب و متحدان آن است تا دریابند اگر فشار بر ایران را افزایش دهند در جنگ تجاری با چین(در میان و طولانی مدت) باختی سنگین انتظار آنها را می کشد.

بنابراین آمریکا و متحدانش به خوبی می دانند که ایران در مناقشات جهانی بازیگری دست و پا بسته نیست. بندر چابهار تنها یک نمونه از توانمندی هایی است که ایران در اختیار دارد و می تواند با استفاده از آن و مشارکت با هرکدام از طرف های جنگ تجاری، با تغییر معادلات به تضمین شکست طرف دیگر کمک شایان توجهی کند.

شاید یکی از مهم ترین علل پنهان و ناگفته اعمال فشار فعلی بر ایران نه در جهت خوشایند ائتلاف عربی-عبری که برای متمایل ساختن این کشور بزرگ برای پیوستن به طرفی است که قصد آن مهار همه جانبه چین است. هر چند که ذخائر عظیم گازی ایران نیز این پتاسیل را دارد که با مرتفع ساختن نیاز اروپا به گاز روسیه راهبردهای سیاسی جهان را متحول کند؛ کلام آخر اینکه ایران در عصر نوین بازیگری قدر و تعیین کننده است. چرا؟ چون ایران قلب جهان است.